یک دختر کوچک زیبا می خواهد صبح ها با یک همسایه گرم در رختخواب بیدار شود زیرا همیشه بخاطر جایزه محکم خود سکس صبحگاهی الهی می خواهد. وقتی این زوج از خواب بیدار شدند ، عیار یک پتو را از کودک بیرون کشید و تنه روحش را در تمام شکوهش دید چون معشوقه از جا فیلم های سکسی جنسی بلند شد و با اطمینان شروع به گرفتن یک چوب در گلوی بزرگ خود کرد. پس از مدتی ، عوضی زیبا دیگر نتوانست خودش را کنترل کند ، زیرا او می خواست از بالا روی چوب مرد پرش کند ، و او هنوز تصمیم نگرفته بود که با چه سکسی بازی کند. اما دوست پسرش راه حلی برای او پیشنهاد کرد ، زیرا او در خواب ریختن یک اسباب بازی در مقعد بود و هنگامی که به انگشتان دست خود اجازه می داد از درون سوراخ سرازیر شوند ، سعی کرد کلوچه های روحیه را با یک نقطه محکم زین کند و وارد دنیای رابطه جنسی با شریک زندگی خود شود.