عمه موهای قرمز هرگز تصور نمی کرد که با شاگرد خودش در خانه وارد شود ، اما وقتی که امتحان را شکست داد و گاو سکس کم کیفیت را صدا کرد تا با مهربانی روی آن کار کند ، موافقت کرد ، زیرا جنس اضافی به وضوح به او آسیب نمی رساند. بابا آن مرد را به خانه خود آورد و به او اجازه داد كه لباسهایش را برداشته و بدن محافظ خود را با دست و لب در آغوش بگیرد. پس از این ، معلم به سنگر دانش آموز رسید و آن را در اعماق گلوی خود در آغوش گرفت و با دامن زدن به دامنه نر شگفت زده شد. وی سپس ابتکار عمل را به دست خود گرفت ، به زن مبتلا به سرطان تزریق كرد ، سپس كتری را درون فضای خود تزریق كرد و به حداكثر شتاب رساند و باعث شد عمه وی سیگار بكشد. اما او چنین لعنتی طوفانی و پویا را می خواست زیرا احساس می کرد امروز زیبا می شود و بعد یک عدد جیز خوشمزه را از یک عاشق شاد دریافت می کند