سبزه تصمیم گرفت تا نوجوانان اولیه خود را به یاد بیاورد ، دو دم اسبی احمق را روی سرش گره زد ، روی دامن کوتاه کشید و با فیلم کوتاه ازسکس تصاویر بزرگ کتاب خواند. اما او نتوانست چیزهای زیادی بخواند - شوهر بزرگترش از کار بازگشت. در ابتدا به شوخ طبعی عجیب همسرش شک داشت ، اما پس از بررسی دقیق لباس او ، تحسین تغییرات را تحسین کرد و جوانی خود را به یاد آورد. جوانی مادر بسیار خشن بود - یک زن نادر از محیط اطرافش در پیست خود چرخش نکرد. سپس مرد باز می شود و با ژست معمول خود دهان احمقانه ای بر زیبایی جوان می گذارد. او اشتباه نمی کند ، او در بالاترین سطح به همسر خود خدمت می کند. خوب ، تمام خاطرات جوانی در اینجا وجود دارد - مرد شروع به پاره کردن گاوهای خود می کند و او را هیستریک می کند. کودک هرگز چنین فشارهایی را تجربه نکرده است ، حتی در بین جوانان ، بنابراین او ابتدا با تعجب گریه می کند ، سپس به سادگی از خود گذشتگی.