مرد جوان به همسایگان زانو زد تا اعتبار بخواهد. او همیشه وقتی چنین نیازی به وجود می آورد ، دوست خود را قطع می کند. اما سپس درب با زیبایی زرق و برق که گربه تقریبا از گردن او افتاد باز شد. معلوم شد که خویشاوند یک دوست است که برای ماندن آمده است. به طور طبیعی ، زیبایی جوان چشمهایش را از این زیبایی نفسگیر دور نکرد. اما مهم نیست که سبزه چقدر خوب است ، شما باید بدون آن را ترک کنید ، زیرا دوست در خانه نیست. خوب ، هیچی؟ قهرمان ما با شجاعت به دور خانه می گشت و شروع به نگاه کردن از پنجره می کرد که چقدر با احترام و جنسی از زیبایی او بیرون می رود ، در حالی که سینه های خود را می پوشاند و انگشت های ظریف را در شورت خود میزبانی می کرد. سپس ، سرانجام ، زن به جاسوسی نگاه كرد و شروع به نفرین كردن فیلم سکسی زن ها كرد ، سپس به خانه فراخواند ، و این دو جوان چنان تنگ تشنگی داشتند كه تختخواب تقریباً توسط رابطه جنسی سخت فلج شد.